سگنوشت

ما که هیچ جهان نمی دهدمان محل سگ!

سگنوشت

ما که هیچ جهان نمی دهدمان محل سگ!

شمارش معکوس

از مد جدید خبر دارید؟

تواضع!

طرف چنان خودشو (( این حقیر )) خطاب می کنه که انگار یه شخصیت برجسته ای هست! حالا داره محض مرام و ادب یه حالی به ما میده ( ما هم که کلا حالی به حولی میشیم )


کار منم شده گیر دادن به این و اون.... ملت بیچاره...

بابا بیخیال بذار حالشونو بکنن...

گور بابای تاریخ و فلسفه و هنر...

تاریخ یعنی قرارو کی بذاری...

فلسفه یعنی چی بپوشی ...

هنر یعنی چه تیپی سر هم کنی واسه خودت...

سینما یعنی shame of  jane

موسیقی یعنی استاد ساسی مانکن...

بشین تو ماشین صدای ضبطو زیاد کن سوژه رو بجووووووور...

اگر ازت بر نمیاد برو پی نعشه جات و هبلیات و عرقیات...

مگه نه؟

مرتیکه ازگل تورو سننه که کی به کیه وسط این تاریکی!

مگه نه؟



*یارو انگار شوهر کرد به سلامتی...

** خیال می کردم خیلی شارلاتان و عوضی هستم .... از وقتی فهمیدم نیستم دارم دیوونه میشم...

*** شکست عشقی 254239 ام زندگیمو همین 3 ثانیه پیش خوردم...



ADVERTISEMENT

سلام

این که کدام گوری بوده ام خود داستانیست مفصل...

خواهم نوشت سرنوشت سگی خویش را ...

همین امروز و فردا

HIGH WAY

آقا بزرگم - خدابیامرز - همیشه می گفت : (( نازکش داری ناز کن  نداشتی پاتو دراز کن ))  

هیچ وقت معنی قسمت دوم این جمله ی گوهربار رو نفهمیدم. اما برای اینکه حرف اون مرحوم زمین نیفته خیلی وقته که همیشه پامو دراز می کنم. الحمدلله بد هم نیست... راحتم...

به قول حسین پناهی  وقتی شام نیست زحمت خوردنشم نیست. آدمای مفلوکی مثل من همیشه از این جمله های دل خوش کنک برای خودشون می بافن تا یادشون بره دل خوش سیری چنده... 

ما موندیم تک و تنها با یه دنیا خزعبلات برای گفتن به هیچ کس!‌ 

 قرار نبود اینجوری بشه ولی شد... دو سال !‌ نه !‌ سه سال پیش بود که به من گفت جاده ی زندگیت هنوز تک لاینه!‌ فعلا فقط واسه خودت جا داره... منم هر چی قول احداث جاده ی عریض و طویل دادم افاقه نکرد ( افاقه رو درست نوشتم؟ ) گفتم می دم قرارگاه خاتم الانبیا که یکی دو ساله آزاد راه تحویلت بده!‌ گفت ضمانت اجرایی داری؟ گفتم خیر!  گفت خدافظظظظ! گفتم وایسا!‌گفت خدافظ! گفتم خدافظ؟ باز گفت خدافظ !‌ گفتم به سلامت...  

حالا بعد از دو - سه سال یه آقای اتوبان دار پیدا کرده و همین روزاس که تاخت و تاز رو شروع کنه...  تاریخ افتتاح اتوبان هم نزدیکه... فقط مونده افتتاح تونل اول جاده...  مصداق همت مضاعف و کار مضاعف هستند این عزیز سابق بر این ما! 

من هم جنتل منانه (مثل جنتل من ) این مناسبت فرخنده را شادباش می گویم و از این که نمی توانم دستم را از زیر چانه هایم بردارم و دایره زنگی و تنبک بزنم عاجزانه پوزش می طلبم.... 

و چنین شد که با خود گفتم : گر هم سفری چون خود نیافتی چون کرگدن تنها سفر کن!

 


 

کانتر وبلاگ در هفته ای که ننوشتیم بسیار بیشتر از هفته هایی که نوشتیم شماره انداخت. لذا فکر می کنم بهترین راه برای افزایش بینندگان این باشد که دیگر ننویسم. 


 

متذکر می شوم که بنده مجهول الهویه هستم اما مجعول الهویه نیستم... نوشته های بنده هم از خودم پیروی می کنند. هدفم از نوشتن این چرندیات هم صرفا تخلیه ی عقده ها و تسکین دردهای درونی و جبران کمبودهای شخصیتی و سرپوش گذاشتن بر رذایل اخلاقی و  ماست مالی خطاهای عملی خودم می باشد.

عر بده

گفته باشم... می خواهم کمی حرف تکراری بزنم... 

بین این همه چیز های تکراری که روز و شبت را ساخته اند تو را به خدا زورت را به این چند خط من نرسان...   

می خواهم تکلیفم را با شما روشن کنم... 

شما روشنفکر عزیز... 

شما سبز گرامی... 

شما بسیجی محترم... 

شما (( بیزینس من )) بنزدار کامرانیه ای بزرگوار... 

شما  کارگر فقیر مستاجر ساکن هرکجا آباد ( که هیچ کس حاضر نیست ته این جمله هم برایت عزیز و گرامی و محترم بیاورد )....   

از شما سوال دارم؟ 

آیا واقعا نمی فهمید دور برتان چه خبر است؟ 

همه چیز که دارد از دست می رود عزیز من ... 

همه چیز یعنی انسانیت و شرافت و اعتماد و محبت و شادمانی و صداقت و رفاقت و استقلال و آزادی و  عشق بیچاره ...  

مفهوم همه چیز دیگر گونه شده است... 

به گونه ای که به هیچ دردی نخورد... 

بلکه حتی به گونه ای درد افزا....

بگویید می فهمید و برایتان مهم نیست تا کمی آرام بگیرم... 

تا خیالم راحت شود که در دنیا هنوز انسان هایی هستند که مغزشان از خشتک و ما یحتوی فراتر کار می کند...  

یا حداقل اگر فقط به پر کردن سیرابیشان می اندیشند فکری برای شام پس فردا شب هم کرده اند... 

و بدانند که طاعون ، برای همه حکم واحد دارد.... 

مرگ تدریجی...  


 

پدرسگ می خواهد سر خدا را هم کلاه بگذارد...  

با یک دیگ برنج و خورشتی که هر سال محرم از پول خرد های ته کشو بار می کند.... و به خیال خودش بهشتش را تضمین کرده.... 

و دیگری با یک 2000 تومانی که در فاصله ی چند ثانیه ای بالا و پایین شدن شیشه ی بی ام و  به گدا غربتی ها می دهد... 

البته قطعا نیت حضرات خیر است....

سوبسیدبیسوبسید

این جناب!‌ اخیرا متوجه یک رشد سریع اقتصادی شدم که قصد دارم آن را فورا به اطلاع شما تاربینان سیاه نمایی بکن برسانم!‌باشد که ایمان بیاورید!‌ 

این رشد اقتصادی در زمینه ی قیمت ها بوده و ما این روزها شاهد توسعه ی روزافزون این مقوله - مقوله = قیمت ) در همه ی عرصه ها هستیم. امروز مفتخرم به اطلاع برسانم ما در این زمینه در بسیاری موارد با کشورها ی اروپایی برابر هستیم .  سرعت رشد ما به قدری زیاد بوده است که در مواردی حتی از شرق و غرب و شمال و جنوب و کلیه ی بلوک های قدرت موجود  جلو زده ایم. ضمن این که شتاب ما در این زمینه بی نظیر بوده و حربه های ما برای کسب درآمد تقریبا مشابه خارجی ندارد. 

سوای افزایش قیمت تریاک ( بر اثر فتنه ی اقتصادی آفات افغان) و حذف یارانه از محلول بنزین - آب - نفت  که در جایگاه ها عرضه می شود و پراید ۹.۵ میلیونی و گرانی چاک هاتلت و آیس پک و بستنی اکبر مشتی و کبریت تبریز و گوشت گوسپند  و سنگک ۱۰۰۰ تومانی !‌ قسم می خورم بنده دیدم چیپس ۱۰۰ تومنی را در سیخ چوبین کرده و ۱۰۰۰ تومان می فروختند. 


 به آق محموتم دکترای افتخاریشون از لبنان رو تبریک می گم... به امید دکتراهای افتخاری تر...

عروس مجلس ما خود همیشه دل می برد - علی الخصووووووووص که پیرایه ای بر او بستند!!! 


از تبعید جسته ایم... تا بعد از این چه شود...