دیشب خواب بنز دیدم از نوع E-class که خاکستری بود...
از اقبال بلند وسط خواب به این گران قیمتی شاش بر ما حادث گردید و بیدارمان کرد سگ پدر!
القصه رفتیم و سوار شدیم و خواستیم دور بزنیم که رکاب بنز گیر کرد به جدول لب جوب!!!!
نیک که می اندیشم چه مبارک شاشی بود که پراندمان از خواب!
و گر نه در عالم رویا دق می کردیم از غصه !
خدا ما را شناخت بنزمان نداد!!!!
والسلام!
ای بابااااااااااااااااااااااا....
عجب گیری افتادیم جان شما!
کاشف به عمل آمد که ما در ادبیات داف پسند - خواه روش ان فکر و خواه غیر روش ان فکر - هیچ استعدادی نداریم! حرف ما از نظر عزیزان دااااف حرف مفت صد من یه غاز است و باید به فکر چاره ای بر این دردباشیم...
هرگز فکر نمی کردم ضرضر و وراجی و سبک مغزی کار مشکلی باشد...
صنعتیست برای خودش!
والسلام!
اخیرا با خبر شده ایم که گروهی از اشراف به طور مخفیانه بر جهان حکومت می کنند و همه ی مردم دنیا سر کار تشریف دارند! از این رو که آن ها عروسک گردان صحنه های قدرت در جهان هستند.
لذا از اشراف حاکم بر جهان خواهشمندیم از عروسک های زیباتری جهت نمایش استفاده نمایند ( ترجیحا خوش بو و با ادب و شیک پوش )
ما را چنین غربتی شاید که در ایام وصال نه چنان که باید یاران را وفا کردیم و نه چنان که شاید در خلوت خویش صفا...
ما را چنین حسرتی شاید که پنجه بوکسیانیم...
در همه حال پخمه...
زرتمان غمسور شده است و هیچ ن و فهمیم...
هیچ ن و فهمندمان...