سگنوشت

ما که هیچ جهان نمی دهدمان محل سگ!

سگنوشت

ما که هیچ جهان نمی دهدمان محل سگ!

بر طوفان رفته

البته که ما از آغاز هم نوشتن بلد نبودیم و این دکان و دستگاه را به راه انداختیم تا هم مشق نوشتن کنیم و هم خزعبلاتمان را در معرض نقد و نظر آشفتگانی  چون خودمان قرار دهیم! 

لیکن این مدتی که جز خودمان را ندیدیم و به ورای نوک بینی ( نهایتا با مشقت بسیار نوک آیروپلان ! ) نظری نینداختیم و جز فلایت پلان ننوشتیم و به غیر از نقد و نظرات اساتید محترم نسبت به انجام ژانگولرها و شامورتی های پروازی نقد و نظری را پذیرا نگشتیم مزید بر علت و عجز و معلولیت ما در نوشتن گردید!

اما افلیجی که قهرمان ماراتن نشود خود تنها مقصر این سرانجام است.



زندگی کم کم روی جدی خود را نشان می دهد...

لازم است کمی از اطرافیانت بترسی...

آماده باش که بپذیری کسانی که تا امروز بودنشان در نگاهت ابدی بوده و انگار که از ازل هم بوده اند برای همیشه به خاطره ای بدل شوند...

حقیقت مرگ و بیماری و بی پولی را کم کم در می یابی و به معنای واقعی تلخی ها پی می بری...

چنین می شود که هیچ چیز طعم گذشته را ندارد...

روی هیچ چیز این زندگی نمی شود حساب کرد!

جان شما!


شمارش معکوس

از مد جدید خبر دارید؟

تواضع!

طرف چنان خودشو (( این حقیر )) خطاب می کنه که انگار یه شخصیت برجسته ای هست! حالا داره محض مرام و ادب یه حالی به ما میده ( ما هم که کلا حالی به حولی میشیم )


کار منم شده گیر دادن به این و اون.... ملت بیچاره...

بابا بیخیال بذار حالشونو بکنن...

گور بابای تاریخ و فلسفه و هنر...

تاریخ یعنی قرارو کی بذاری...

فلسفه یعنی چی بپوشی ...

هنر یعنی چه تیپی سر هم کنی واسه خودت...

سینما یعنی shame of  jane

موسیقی یعنی استاد ساسی مانکن...

بشین تو ماشین صدای ضبطو زیاد کن سوژه رو بجووووووور...

اگر ازت بر نمیاد برو پی نعشه جات و هبلیات و عرقیات...

مگه نه؟

مرتیکه ازگل تورو سننه که کی به کیه وسط این تاریکی!

مگه نه؟



*یارو انگار شوهر کرد به سلامتی...

** خیال می کردم خیلی شارلاتان و عوضی هستم .... از وقتی فهمیدم نیستم دارم دیوونه میشم...

*** شکست عشقی 254239 ام زندگیمو همین 3 ثانیه پیش خوردم...